یه دنیا حرف و بد و بیراه و فحش و داد و فریاد تو گلوم گیر کرده که هر لحظه به سرم می زنه بیام همه رو بکوبم تو صورتت و تو اندازه ی چند ساعت فقط سکوت کنی و بشنوی و هیچی نگی ! بعدش من بزنم زیر گریه و بخوام از پیشت برم که تو دستمو بگیری و بغض کنی و بگی " خیلی زشته مرد گریه کنه؟ " و من بگم " نه! اتفاقا خیلی هم قشنگه ! " اون وقت تو منو تو بغلت بگیری و های های گریه کنیم و غصه ی چندسال کلافگی و دلتنگی و خستگی رو بریزیم تو بغل هم بعد به هم قول بدیم که یادمون بره عشق و گریه های دونفره چیه و بریم که تو نقطه ی کور زندگی گم و گور بشیم . همین قدر احمقانه

در دنیای تو ساعت چند است؟!

آتش‌گرفته را مگر آتش کند خموش.

من غرقِ چکّه‌های تو بودم!

تو ,های ,ی ,هم ,بگیری ,کنی ,گریه کردن ,ِ گریه ,کردن های ,که تو ,کنی و

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

شریعت نیوز حسن کاشی travel in iran عنوان وبلاگ موسسه سر لشکر شهید حاج احمد کاظمی اسکرج شهید کمال الدین جان نثار وب سایت زندگی ایرانی در بلاگ کارشناس سنجش و ارزشیابی هریس آموزش تخصصی آمار و مدل معادلات ساختاری(SEM)