کافی‌ست ورق بزنیم و برگردیم به ابتدای قصه . کافی‌ست آن‌جا که تو تمام قد جلوی من ایستاده ای و دوستَت دارمَ‌ت را روی سرم آوار می کنی ، من به جای این‌که بی‌درنگ گریه‌هایم را به آغوشَت بریزم ، یک مرسی ِ ناقابل ِسرد ِ کوچک جلویَ‌ت بیاندازم و بروم . 

در دنیای تو ساعت چند است؟!

آتش‌گرفته را مگر آتش کند خموش.

من غرقِ چکّه‌های تو بودم!

، ,نباید ,ِ ,مدت‌هاست ,کافی‌ست ,ِسرد ,نباید هیچ ,ِسرد ِ ,ِ ناقابل ,ناقابل ِسرد ,ِ کوچک

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

اخبار تکنولوژی ساخت قالب نان روحِ شناورِ غیرِسرگردان نادر نادری مدیران آهن ورزش تیراندازی قطعات موبایل در تهران فروشگاه اینترنتی زرین مارکت دمنوش لاغری ارگانیک و تناسب To my 30th