از من می‌شنوی خدا خیلی هم روی این چاپلوس‌هایی که آسّه می‌روند و آسّه می‌آیند حساب بازنکرده! خدا از اول هم حواسش به من‌وتویی بود که حسابمان را از بقیه جدا کردیم و جلوی چشم‌های وغ‌زده ی مردم همدیگر را بوسیدیم! چه ذوقی می‌کرد خدا!

در دنیای تو ساعت چند است؟!

آتش‌گرفته را مگر آتش کند خموش.

من غرقِ چکّه‌های تو بودم!

خدا ,قومی ,آسّه ,ِ ,هم ,ذوقی ,دور ِ ,ِ دور ,همدیگر را ,مردم همدیگر ,را بوسیدیم

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه اینترنتی مبلمان تخفیفات دیجیکالا طراحی و ساخت ترموکوپل بودا در خواب بورس واوراق بهادار سید یاسر حکیمی ردیاب خودرو فروشگاه اینترنتی خرید جا مشاور دیجیتال مارکتینگ | برند سازی در حوزه سلامت وبلاگ شخصی احمد عصمتی