همه‌ی شعرهایی که برایت نخواندم ، همه‌ی قصه‌هایی که لای موهایت زمزمه نکردم ، همه‌ی دیوانگی‌هایی که پابه‌پایت فریاد نزدم ، همه‌ی حرف‌هایی که به رگ ِ سمت ِ راست ِ گردنَت نگفتم ؛ همه ماسیده‌اند لابه‌لای لب‌هام . می‌دانم یک روز بازمی‌گردی و همه‌‌ی حرف و حدیث‌ها را برمی‌داری و با خودت می‌بری .

در دنیای تو ساعت چند است؟!

آتش‌گرفته را مگر آتش کند خموش.

من غرقِ چکّه‌های تو بودم!

، ,ِ ,همه‌ی ,روز ,همه‌‌ی ,بازمی‌گردی ,، همه‌ی ,و همه‌‌ی ,بازمی‌گردی و ,همه‌‌ی حرف ,حرف و

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

راهبرد نجات اقتصاد ایران خبر خاش آنلاین پایگاه خبری مجمع جهانی خادمین شهدا کلینیک بتن ایران| تولید انواع مواد شیمیایی بتن و قطعات جانبی بتن icarus پرورش کبوتران گوشتی نیازمندی صنعت ساختمان School از گذشته های من در آوروپا شومالی 2001 یادداشت های بانو ویرا